یارانه و مطالب جالب

۶ مطلب در آذر ۱۳۹۴ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

شفا گرفتن پیرمرد توسط امام رضا (ع)



اس ام اس شهادت امام رضا (ع)


مثل همه ی پیرمردهای روستائی، او هم زندگی ساده ی خودش را داشت؛ امّا با یک تفاوت؛ و آن اینکه از بچگی همیشه یک عصا همراهش بود. با همین عصا و همین پا، زندگی کرده بود. ازدواج کرده بود و پا به سن گذاشته بود.
روزی همسر سالخورده اش گفت: «حسین آقا! تو که دیگه پیر شدی. تا جائی هم که از دستمون بر می اومد؛ دکتر و دوا کردیم ولی فائده ای نکرد! همه جا رفته ایم. بیا این آخر عمری، بریم حرم امام رضا و از خودش بخوایم. شاید شفا بده!»
حاج حسینِ پیرمرد، خودش را به مشهد رساند و پرسان پرسان به هر سختی ای بود حرم را پیدا کرد و با همراه دیرینه اش «عصا» به سمت ورودی صحن رفت.
امّا باز، دلِ ساده اش آرام نمی شد. با خودش گفت: «بگذار از خادم حرم هم بپرسم تا اشتباهی نروم!»
ورودی صحن، خادمی سیاهپوش با شال و کلاه مفصّلی ایستاده بود. پیرمرد گفت: «آقا ببخشید! امام رضا کجاست؟! آخه من با خودِ خودِ امام رضا کار دارم!»

خادم که از حرف پیرمرد خنده اش گرفته بود، به شوخی گفت: «اگه با خودِ خودِ امام رضا کار داری، اینجا نیستند! باید بری اون طرف صحن، نزدیک گنبد. بعد از پلّه ها بری بالا. «خودِ» امام رضا زیرِ گنبد نشسته اند!»
شادی، تمام وجود پیرمرد ساده دل را گرفت و با پاهای ضعیفش به سمت دیگر صحن رفت. نزدیک گنبد مطهّر، پله ها را پیدا کرد و در حالی که نفس نفس می زد؛ با خودش گفت: «چیز زیادی نمونده حسین! باید از پله ها بالا بروی!»
کمی عصایش را به زمین کوبید تا برفهای رویش به زمین بریزد. که شاید سبکتر شود!

و خیس عرق، دو سه پله را بالا آمد. ناگهان صدای دلنواز قطب عالم، حضرت علی بن موسی الرضا -که هزاران سلام و تحیّت بر او باد- به گوشش رسید.
_ حاج حسین! آرام باش! تو نمی خواهد زحمت بکشی و بالا بیائی. من پیش تو پائین می آیم!
سرش را بالا آورد و حضرت را دید که بالای پله ها ایستاده اند! قبول کرد و ایستاد تا حضرت پایین آمدند و او را در آغوش گرفتند! بعد نگاهی به پایش فرمودند:
_ خوب حاج حسین! مشکلت چه بود که این همه راه پاشدی و آمدی؟!
با خوشحالی و خستگی گفت: «آقاجان! خدا شما رو خیر بده! از بچگی این پای علیل همراه من بوده. می خواستم یه دستی روش بکشین و شفاش بدین!»
حضرت هم به همان سادگی فرمودند: «باشد! تو را شفا می دهم. بگذار دستی به پایت بکشم تا از این عصا برای همیشه راحت بشی!»
پیرمرد، دستان مبارک حضرت شمس الشموس را روی پاهای نحیفش حس کرد و چشمهایش را بست. بعد، احساس کرد که می تواند بدون عصا راه بیافتد. چشمهایش را گشود و برای آخرین بار، چهره پر عظمت امام بی پناهان را دید و تشکر کرد.
_ آقا! دستت درد نکنه! دستت درد نکنه! الهی بلا نبینی!
و عصایش را برای همیشه انداخت و خوشحال به سمت خروجی صحن رفت. خادم که از حالت پیرمرد، متعجب شده بود؛ فوراً پرسید: «پیرمرد! عصات کو؟!»
پیرمرد در حالی که از صحن خارج می شد؛ با صدای لرزانی که بوی خوشحالی اش تا عرش می رسید، جواب داد: «ممنونم! آدرسی که دادی درست بود! خودِ امام رضا منو شفا داد! خودِ خودِ امام رضا»
و خادم را در بُهت و حسرت، تنها گذاشت.
و این داستان، دهان به دهان، بین خادمان حضرت گشت، تا امروز. هنوز هم اگر از خادمان قدیمی حضرت بپرسید، شاید به یاد داشته باشند.
به قربان قدمهایت ای مولای همه همه خوبی ها. ای خودِ خودِ امام رضا!

شفا یافتن

  • محسن رمضانی
  • ۰
  • ۰

تهیه بستنی با تمشک

مواد لازم:

شیر: سه لیتر

تخم‌مرغ: سه عدد

پودر قند: 400 گرم

وانیل: یک قاشق چای‌خوری

تمشک و مربای تمشک‌: به میزان لازم

بستنی

طرز تهیه:

ابتدا شیر را بجوشانید و به آن وانیل اضافه کنید. سپس زرده‌های تخم‌مرغ را با پودر قند بزنید تا رنگ آن سفید شود. سپس شیر نیم گرم را کم‌کم در آن ریخته و مخلوط کنید. سپس آن را روی شعله ملایم به هم بزنید، پیش از اینکه جوش بیاید بردارید، اما بهتر است شیر و تخم‌مرغ را میان ظرف آبجوش بگذارید، توجه داشته باشید که نباید مایع غلیظ شود و باید آن را از روی شعله بردارید، وقتی سرد که شد در ظرف‌های مخصوص بستنی بریزید و بگذارید در فریزر خودش را بگیرد. پس از اینکه بستنی حاضر شد، آن را داخل ظرف‌های مخصوص بستنی سرو کنید و سپس مانند تصویر با چند قاشق مربای تمشک و خود تمشک تزئین کنید.

فال بستنی

  • محسن رمضانی
  • ۰
  • ۰

تعبیر خواب - رفتگر

 اگر ببینیم رفتگری زباله های خانه ما را می برد غم خواری می یابیم که غم و اندوه ما را می کاهد و مشکل گشایی می آید که مشکلات زندگی ما را از میان بر می دارد. اگر ببینیم رفتگر آمد ولی زباله های ما را برد تعبیر خلاف آن است. اگر ببینم خودمان رفتگر شده ایم مشکلات دیگران را از بین می بریم و غم زدایی و چاره جویی می کنیم.

ر

تعبیر خواب - رفتن

محمدبن سیرین گوید: اگر کسی بیند از شهر و دیار خود بیرون می رفت و ندانست به کجا می رود، دلیل که بیچاره و فرومایه شود. اگربیند زن و فرزند با خود همی برد، دلیل که همه بیچاره و خوار گردند. اگر بیند مانند شتر میرفت، دلیل که سعادت دنیائی یابد. اگر بیند مانند اسب یا خر همی رفت، دلیل کند بر تنگی مال و درازی عمر. اگر بیند مانند ددگان همی رفت، دلیل خیر و نیکی بود. ابراهیم کرمانی گوید: اگر بیند ازتاریکی به روشنائی می رفت، دلیل که از تنگی و رنج به نعمت و فراخی افتد. اگر بیند از آبادانی به خرابی میرفت، تاویلش ... 
به خلاف این است. اگر بیند از جائی نیک به جای بدی رفت، دلیل بر بدی کند. اگر بیند که ازجائی بد به جائی نیک همی رفت، دلیل بر خیر و نیکی کند.

ر

  • محسن رمضانی
  • ۰
  • ۰

هشت راز برای داشتن یک زندگی شاد زناشویی

هشت راز برای داشتن یک زندگی شاد زناشویی

زناشویی

توصیه‌های مشاوران

روزنامه سپیده دانایی نوشت: تیلور، روان درمانگر، معتقد است دوست داشتن به معنای همیشه خوب بودن نیست، بلکه مواقعی پیش می‌آید که نه گفتن هم باعث تحکیم روابط زناشویی می‌شود. او معتقد است این کار شاید اوایل باعث رنجش همسرتان شود، ولی به مرور، همسرتان صداقت شما را تحسین خواهد کرد. ماری پاندر، خانواده درمانگر، معتقد است این فکر غلطی است که باید اول به بچه‌ها رسیدگی کرد، بعد به همسر. البته مراقبت از بچه‌ها جزو ملزومات زندگی است، اما این کار هرگز نباید باعث شود که عشق شما به همسرتان کم شود. در واقع، بهترین چیز ممکن برای فرزندان داشتن پدر و مادری است که همدیگر را عمیقاً دوست دارند. وی همچنین می‌گوید هیچ وقت با عصبانیت وارد منزل نشوید، چرا که در این حالت تنها چیزی که منتقل می‌کنید اضطراب است.

پیشنهاد خوب

موقع تهیه کارت‌های عروسی، به همسرم پیشنهاد دادم که بخشی از کارت را برای نظرها و نصیحت‌های مهمانان خالی بگذارد. خواندن این موارد بعد از گذشت سال‌ها همیشه برایم لذت‌بخش بود. در یکی از آنها نوشته بود: به مشکل حمله کنید، نه به همدیگر. من و همسرم سعی کردیم این توصیه را تا حدودی در زندگی روزمره‌مان به کار ببندیم. وقتی در موضوعی اختلاف نظر پیدا می‌کردیم، سعی می‌کردیم تمرکزمان بیشتر روی مشکل باشد تا ضعف‌های شخصی خودمان.

صریح بودن

خواهرم وکیل است، همیشه توصیه‌ای به من کرده که زندگی‌ام را در این پنج سال بدون مشکل کرده. می‌گوید دوست داشتن به معنای خواستن به صورت ذهنی نیست. بنابراین، اگر کدورتی پیش آمد، محکم و صریح بپرس منظورت از این حرف چیست، چرا که در بسیاری از موارد، ریشه دردسرهای بزرگ دریافت‌های غلط زن و شوهر از همدیگر است.

قناعت

عمه‌ام همیشه به من توصیه می‌کند که ساده زیست باشم و به همسرم برای خریدن وسایلی که چندان لازم نیست فشار نیاورم. طی سال‌هایی که از مدت زندگی‌مان می‌گذرد هرگز چیزی که بالاتر از توان مالی همسرم باشد نخواسته‌ام و همیشه قناعت و صرفه‌جویی را سرلوحه کارهایم قرار داده‌ام. در واقع، یاد گرفته‌ام که ساده زیستی و قناعت از رموز مهم زندگی است.

فراموش کردن

مادرم که 55 سال از ازدواجش می‌گذرد، همیشه توصیه می‌کند عادات بد همسرت را روی یک تکه کاغذ بنویس و سعی کن آنها را فراموش کنی، چرا که هیچکدام از ما بی‌عیب و نقص نیستیم. می‌گوید وقتی تعهد بزرگی را قبول می‌کنید، نباید بگذارید چیزهای کم اهمیت آن را لوث کند. در واقع، او ما را با اهمیت زندگی و ازدواج آشنا کرد.

داشتن خلوت

بهترین دوستم می‌گوید سعی کن اوقاتی برای خلوت کردن با خودت داشته باشی. گاهی در زندگی چیزهایی پیش می‌آید که اگر به جای خلوتی پناه ببرید و در مورد آن فکر کنید، مشکل حل می‌شود. راه‌حلی که من و همسرم آن را به کار می‌گیریم این است که وقتی حرفمان می‌شود، یکی از ما به اتاق مجاور می‌رود و بعد از چند لحظه که آرامش حکمفرما شد، برمی‌گردیم و مشکل را حل می‌کنیم.

خندیدن

موقع ازدواج، پدرم به ما گفت سعی کنید همیشه بخندید و زندگی را خیلی جدی نگیرید، چون به قول شاعر، «زندگی سخت می‌گیرد بر مردمان سخت‌کوش». بعد از چهار سال، پی بردم که این جمله یکی از راهبردهای زندگی زناشویی ما شده. در واقع، من و همسرم با جوک گفتن، حتی لابه‌لای بحث‌های جدی، لحظات شادی برای هم به وجود می‌آوریم. راستی، اگر شخصی به مشکلش بخندد، موفق‌تر نیست؟

تفاوت‌ها

موقع ازدواج، عاقد به من و همسرم توصیه کرد شما به تنهایی کامل و بی‌عیب نیستند و مکمل همدیگرید. طبیعتاً اختلاف نظر بین شما وجود دارد. پس سعی کنید نظر همدیگر را بپذیرید و به آن احترام بگذارید. این توصیه باعث شد که من این اعتقاد را که همیشه باید بین ما توافق وجود داشته باشد رها کنم. من و همسرم یاد گرفته‌ایم که تفاوت‌ها هم بخشی از زندگی است و همین‌هاست که ما را خاص می‌کند.

زمان‌بندی

مادرم وقتی اختلاف ما را در مورد دیدن برنامه‌های تلویزیون دید، پیشنهاد کرد که هفته‌ای سه شب انتخاب تماشای برنامه به عهده من باشد و شب‌های دیگر به عهده همسرم. الان وقتی همسرم آن شبی که حق انتخاب دارد برنامه دلخواهش را می‌بیند عصبانی نمی‌شوم.

زندگی مشترک

  • محسن رمضانی
  • ۰
  • ۰

عشقه من

عشقه من



عکس عاشقانه

عشقه من . . .

هنوز نشده دوبـــاره ببینمت !

اما مطمئنم این بار ...

دیگر نه از طپش قلبم خبریست.... نه از خوشحالی کودکانه ام برای دیدنت

این بار نگاهت می کنم و زیر لب می گویم :

"خدارا شکر که سهمم از زنــدگی نبودی

عکس عاشقانه

  • محسن رمضانی
  • ۰
  • ۰

اس ام اس و پیامک خنده دار د نه د

هر 39 روز یکبار یادی از دوستاتون بکنید فکر کردی برا دلتنگی میگم؟

دِ نه دِ برای این میگم که اگه مرده بود اقلا به مراسم چهلمش برسید!

اس ام اس خنده دار

طرف مدارکشو داده واسه ترجمه که اقدام کنه واسه خارج.!.!.! بعد اومده خونه ما میگم چایى میخورى یا شربت؟؟؟ میگه قهوه اسپرسو اگه دارى بیار !!!!!!!!!!!!!!! تو دلم گفتم :دِ نـَـه دِ هفته پیش که خاکشیرو با کاسه سر میکشیدى یادت نیست؟؟

 

*******************************

داداشم ازم پرسید راسته میگن کاشف الکل رازیه؟ منم گفتم : د نـَـــــــه د هم کاشفش رازیه هم مصرف کنندش

 

******************************

 

دارم میرم آنتالیا دوست دخترم میگه میشه عزیزم منم ببری ؟میگم د نـَـــــــــــه د مگه ادم با کباب میره تو چلو کبابی……

 

********************************

حموم بودم، مامانم می زنه به در می گم بـــله ؟ می گه حمومی ؟ می گم پـَـَـ نــه پـَـَــــ اینجا لندنه، صدای منو از رادیو بی بی سی می شنوی.

میگه : دِ نـَـه دِ در زدم بگم مهمونها اومدن دختراشون هم رفتن تو اتاقت داران با کامپیوترت کار میکنند ، لباس و حوله ات رو هم از پشت در برمیدارم که امشب رو لندن بمونی تا فهم درست جواب دادن رو یاد بگیری، آها یه چیز دیگه احتمالا آبگرمکن رو هم خاموش میکنم

اس ام اس خنده دار 

  • محسن رمضانی